امیر المو’منین علی (علیه السلام)
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 1500
نویسنده : علی قبادی
گذري در معارف
ماز عيد غدير عبادتى مستحب است كه فقهاء ـ رضوان الله عليهم أجمعين ـ در كتابهاى فقهى از آن ياد كرده‏اند. در اين مقاله نگاهى گذرا به مسأله استحباب نماز غدير در روايات و گفتار فقهاى نامدار شيعه مى‏افكنيم.
يد غدير خم (1)

عيد غدير، يك عيد اصيل اسلامى است. چرا كه روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به اين عنوان جشن مى‏گرفته‏اند. گفتار مقريزى كه مى‏گويد: «اولين بارى كه اين عيد در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروايى معزلدوله على بن‏بويه، در عراق بود، وى آن را به سال سيصد و پنجاه و دو هجرى، بوجود آورد و از آن پس، شيعيان اين روز را عيد قرار دادند، (2) غير صحيح و قابل قبول نيست. زيرا مسعودى گفته است: «فرزندان و شيعيان على رضى الله عنه، اين روز را گرامى مى‏داشتند.» (3) و اين در حالى است كه مسعودى شش سال قبل از تاريخى كه مقريزى مى‏گويد، يعنى به سال سيصد و چهل و شش هجرى، فوت كرده است. فرات بن‏ابراهيم از دانشمندان قرن سوم، حديثى را از امام صادق(ع) روايت مى‏كند كه حضرت در آن از آباء طاهرينش ـ عليهم السلام ـ نقل مى‏كند : رسول اكرم(ص) فرمود:

«يوم غدير خم أفضل أعياد أمتى...»

(روز غدير از بهترين اعياد امت من است...) (4)
 
غدير دريايى از معارف است. فقه، فرهنگ، كلام، اخلاق و تفسير، همه را دارد؛ ولى دريغ كه گوهرهايش تا كنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدير گاه دانه‏هاى گرانبهايى را به ساحل‏نشينانش ارزانى داشته است.
 
روزهاى سرنوشت‏ساز ملى و عيدهاى شادى‏بخش و نشاط آفرين دينى در نظر گاه جامعه‏ها و تمدن‏هاى زنده و آگاه،هر كدام داراى شكوه و اهميت و ارزش ويژه‏اى است و مردم خردمند و خردورز و آگاه به تناسب نقش هر يك از اين روزهاى تاريخى در نجات و رستگارى و آزادى و رشد معنوى و اجتماعى آن جامعه و مردم،از ديرباز بر اساس راه و رسم مذهبى و ملى،مردمى و يا منطقه‏اى بدان روزها و عيدها بها مى‏دهند و فرا رسيدن آن‏ها را گرامى مى‏دارند و روز شكوهبار«غدير»و يا عيد غدير از ديرباز در نظر خدا و پيامبرش و نيز خاندان وحى و رسالت و توحيدگرايان و مسلمانان از ارزش و اهميت وصف ناپذيرى بهره‏ور بوده و هماره به آن سخت بها مى‏دهند و آن را برترين و پر شكوه‏ترين عيد مذهبى و دينى مى‏نگرند.
 
عيين جانشينى براى رهبرى امت اسلامى از مهمترين و عمده ترين مسايلى بود كه پيامبر اكرم در آخرين سال حيات، هنگام بازگشت از حجة الوداع، به همراهان خويش ابلاغ كرد.

اگر چه اين اعلام عمومى، به فرمان خداوند صورت گرفت، ولى صرف نظر از جنبه آن، مى‏توانست حاكى از دغدغه طبيعى معمار و بنيانگذار مكتب نسبت به آينده امت باشد، اين اقدام يك ضرورت اجتماعى اجتناب ناپذير بود، و از انتظارات عقلاى عالم به شمار مى‏آمد و آن حضرت حتى در زمان حيات خويش از آن مهم غفلت نمى‏ورزيد. او مى‏دانست كه جامعه بى سرپرست مانند رمه بى‏چوپان كه هر لحظه در معرض اختلاف، گسستگى و هجوم فرصت طلبان است. لذا هر وقت براى جنگ يا غزوه‏اى از مدينه خارج مى‏شد، شهر را بدون امير و خليفه وا نمى‏گذاشت؛ پس هنگامى كه سفرى ابدى در پيش رو داشت، چگونه ممكن بود امت را به حال خود واگذارد. (1)
 
واقعه عظيم غدير،شامل مراحل مقدماتى قبل از خطبه و متن خطبه و وقايعى كه همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه بوقوع پيوست،بطوريكه روايت واحد و متسلسل بدست ما نرسيده است.بلكه هر يك از حاضرين در غدير،گوشه‏اى از مراسم يا قطعه‏اى از سخنان حضرت را نقل نموده‏اند.البته قسمتهايى از اين جريان بطور متواتر بدست ما رسيده است،و خطبه غدير نيز بطور كامل در كتب حديث حفظ شده است.
 
يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين(67)
 
در دوره حاكميت على بن‏ابى‏طالب(ع) اتفاقا روز عيد غدير با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشم‏گيرى پيدا كردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و خواندن خطبه‏هاى آن در برابر مردم قرار گرفت. حسين بن‏على(ع) مى‏گويد: پنج ساعت از روز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، كه پدرم خطبه‏ها را آغاز كرد. او نخست به حمد و ثناى حضرت حق پرداخت، صفات ربوبى‏اش را برشمرد، حاكميت مطلق را از آن وى دانست، نعمت‏هايش را مورد توجه قرار داد و بعد خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دو عيد بسيار بزرگ [جمعه و غدير] را براى شما در يك زمان قرار داده است؛ دو عيدى كه هر يك فلسفه وجودى ديگرى را تكامل مى‏بخشدو به وسيله هر يك هدايت در ديگرى اثر مى‏بخشد... سپس فرمود: توحيد و ايمان به يگانگى خداوند پذيرفته نمى‏شود مگر با اعتراف به نبوت پيامبرش محمد(ص) و دين و شريعت محمد(ص) پذيرفته نمى‏شود مگر با قبول ولايت امر كسى كه خدا فرمان ولايتش را داده است؛ و همه اين امور سامان نمى‏پذيرد مگر بعد از توسل و تمسك به اهل ولايت.
 
با پايان يافتن خطابه،مردم به سوى پيامبر(ص)و امير المؤمنين(ع)هجوم آوردند،و با ايشان به عنوان بيعت دست مى‏دادند و تبريك و تهنيت مى‏گفتند.

پيامبر(ص)دستور دادند تا دو خيمه بر پا شود.در يكى خود جلوس فرمودند و به امير المؤمنين (ع)دستور دادند تا در خيمه ديگر جلوس فرمايد.مردم دسته دسته در خيمه پيامبر(ص)حضور مى‏يافتند و پس از بيعت و تبريك به خيمه امير المؤمنين(ع)مى‏آمدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبرشان با حضرتش بيعت مى‏كردند و با لقب«امير المؤمنين»بر آنحضرت سلام مى‏كردند،و اين مقام والا را تبريك و تهنيت مى‏گفتند.برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت و حضرت اين مدت را در غدير اقامت داشتند.
 
با حلول ماه ذى القعده سال دهم هجرى،رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم تصميم خود را جهت زيارت خانه خدا و اداى فريضه حج با مسلمانان در ميان نهاد.اين خبر به سرعت در شهر مدينه و اطراف آن منتشر گرديد و علاوه بر آن به گوش مسلمانان ديگر كه در نقاط مختلف عربستان زندگى مى‏كردند رسيد،به طورى كه در اندك زمان هزاران نفر براى برگزارى فريضه حج در كنار رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حاضر شدند.

در بيست و پنجم ذى القعده كاروان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با شمار زيادى از مسلمانان كه مورخان تعداد آنها را تا صد هزار نفر و يا اندكى بيشتر ذكر كرده‏اند،از مدينه به قصد مكه خارج گرديد.اين عده غير از كسانى بودند كه از نقاط ديگر عربستان از جمله ساكنان مكه و آباديهاى اطراف آن‏به حج گزاران ملحق شدند.
 
صبح آن روز كه پيامبر (ص) از مكه حركت كردند جمعيتى بيش از يكصد و بيست هزار نفر به همراه آنحضرت به سوى غدير خم آمدند.

با رسيدن به منطقه غدير، حضرت مسير حركت را به سمت راست جاده تغيير دادند و فرمودند تا منادى ندا كند: «همه مردم متوقف شوند و آنانكه پيش رفته‏اند باز گردند و آنانكه پشت سر هستند توقف كنند، تا همه در محل از پيش تعيين شده جمع شوند». همچنين دستور دادند : «كسى زير درختان كهنسالى كه در آنجا بود نرود و آن محل خالى بماند» .
 
آرزوى هر شيعه است كه اى كاش زمان به عقب برمى‏گشت و در غدير حاضر بود و با مولايش دست بيعت مى‏داد و به آنحضرت تبريك مى‏گفت.اى كاش امير المؤمنين عليه السلام اكنون زنده بود،و هر ساله در روز غدير به حضورش شرفياب مى‏شديم و با او تجديد بيعت مى‏كرديم و بار ديگر به او تهنيت مى‏گفتيم.

تحقق اين آرزو چندان مشكل نيست.زيارت امير المؤمنين عليه السلام در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آنحضرت و عرض ادب به ساحت قدس او و سخن گفتن با او از صميم جان و باز گفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه،تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است .سلام غدير به آن دوم شخصيت عالم وجود كه صداى ما را مى‏شنود و پاسخ ما را مى‏دهد در حكم حضور در بيابان غدير و بيعت با دست مبارك اوست.
 
نامها به سهولت در ذهنها جاى مى‏گيرند و به راحتى معانى بلند را منتقل مى‏كنند بهمين دليل و دلايل ديگر، نامگذارى روزها و يا هفته‏ها يكى از شيوه‏هاى تبليغاتى مثبت و منفى شده است و مطرح شدن و رواج پيدا كردن ارزشها يا ضد ارزشها را در پى دارد.

روز مادر، روز كارگر، روز پاسدار، روز جانباز و روز بهره‏ورى و هفته دولت و ... نمونه‏هاى شايسته‏اى از نامگذارى روزها و هفته‏ها در جامعه ما هستند. روز جهانى مستضعفين، روز جهانى قدس، روز آب، روز غذا و ... هم روزهايى است كه در سطح جهانى مطرح هستند و برخى از آنها به بركت انقلاب اسلامى مطرح شده‏اند اسلام هزار و چهارصد سال پيش، از اين شيوه براى القاى انديشه‏هاى نورانى خود و تثبيت آرمانهاى مقدس الهى، بهره گرفته است.

اسلام علاوه بر اينكه براى برخى از روزها اسمهاى خاصى مانند عيد قربان، عيد فطر، روز عرفه و ... برگزيده بر همه اين روزها نام ايام الله نهاده است تا عظمت و قداست اين روزها هر چه بيشتر در ذهن و دل مؤمنان، نقش بسته و موجب تذكر و تنبه آنان گردد.
 
اساس مذهب تشيع بر دو حديث پايه گذارى شده است: يكى حديث ثقلين (1) ، كه پيامبراكرم(ص) در كمتر از نود روز در چهار مكان آن را به مردم گوشزد كرد؛ ديگرى حديث غدير. مى‏توان گفت حديث دوم مكمل حديث اول است.

سفارش بيش از حد پيامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نيز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشينى اميرمومنان(ع) نشان دهنده اين حقيقت است كه حضرت نگران آشوبى بود كه امت اسلامى بعد از وى با آن رو به رو مى‏شود.

اهميت دادن به غدير، اهميت دادن به رسالت پيامبرگرامى اسلام(ص) است. ما در اين مقاله واقعه غدير را از زبان عارفان واقعى غدير يعنى پيامبر(ص) و امامان معصوم(عليهم السلام) مورد مطالعه قرار مى‏دهيم.
 
در سال دهم هجرت،به دستور الهى آخرين سفر پيامبر صلى الله عليه و آله به مكه براى تعليم حج و اعلام ولايت ائمه عليهم السلام آغاز شد.در اين سفر بيش از يكصد و بيست هزار نفر آنحضرت را همراهى كردند كه در شرايط آن زمان سابقه نداشت.

بلافاصله پس از پايان مراسم حج،اعلام شد همه حجاج از مكه خارج شوند و براى برنامه‏اى مهم در غدير خمـكه كمى قبل از محل جدا شدن كاروانها بودـحضور يابند.

سه روز پس از پايان مراسم حج،سيل جمعيت به سوى غدير حركت كردند.
 
 
 

 



:: موضوعات مرتبط: همکاران , دانش آموزان , ,
:: برچسب‌ها: امیر المو’منین , علی (ع) , غدیر , حدیث , تفسیر ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: