ماز عيد غدير عبادتى مستحب است كه فقهاء ـ رضوان الله عليهم أجمعين ـ در كتابهاى فقهى از آن ياد كردهاند. در اين مقاله نگاهى گذرا به مسأله استحباب نماز غدير در روايات و گفتار فقهاى نامدار شيعه مىافكنيم.
يد غدير خم (1)
عيد غدير، يك عيد اصيل اسلامى است. چرا كه روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به اين عنوان جشن مىگرفتهاند. گفتار مقريزى كه مىگويد: «اولين بارى كه اين عيد در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروايى معزلدوله على بنبويه، در عراق بود، وى آن را به سال سيصد و پنجاه و دو هجرى، بوجود آورد و از آن پس، شيعيان اين روز را عيد قرار دادند، (2) غير صحيح و قابل قبول نيست. زيرا مسعودى گفته است: «فرزندان و شيعيان على رضى الله عنه، اين روز را گرامى مىداشتند.» (3) و اين در حالى است كه مسعودى شش سال قبل از تاريخى كه مقريزى مىگويد، يعنى به سال سيصد و چهل و شش هجرى، فوت كرده است. فرات بنابراهيم از دانشمندان قرن سوم، حديثى را از امام صادق(ع) روايت مىكند كه حضرت در آن از آباء طاهرينش ـ عليهم السلام ـ نقل مىكند : رسول اكرم(ص) فرمود:
«يوم غدير خم أفضل أعياد أمتى...»
(روز غدير از بهترين اعياد امت من است...) (4)
غدير دريايى از معارف است. فقه، فرهنگ، كلام، اخلاق و تفسير، همه را دارد؛ ولى دريغ كه گوهرهايش تا كنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدير گاه دانههاى گرانبهايى را به ساحلنشينانش ارزانى داشته است.
روزهاى سرنوشتساز ملى و عيدهاى شادىبخش و نشاط آفرين دينى در نظر گاه جامعهها و تمدنهاى زنده و آگاه،هر كدام داراى شكوه و اهميت و ارزش ويژهاى است و مردم خردمند و خردورز و آگاه به تناسب نقش هر يك از اين روزهاى تاريخى در نجات و رستگارى و آزادى و رشد معنوى و اجتماعى آن جامعه و مردم،از ديرباز بر اساس راه و رسم مذهبى و ملى،مردمى و يا منطقهاى بدان روزها و عيدها بها مىدهند و فرا رسيدن آنها را گرامى مىدارند و روز شكوهبار«غدير»و يا عيد غدير از ديرباز در نظر خدا و پيامبرش و نيز خاندان وحى و رسالت و توحيدگرايان و مسلمانان از ارزش و اهميت وصف ناپذيرى بهرهور بوده و هماره به آن سخت بها مىدهند و آن را برترين و پر شكوهترين عيد مذهبى و دينى مىنگرند.
عيين جانشينى براى رهبرى امت اسلامى از مهمترين و عمده ترين مسايلى بود كه پيامبر اكرم در آخرين سال حيات، هنگام بازگشت از حجة الوداع، به همراهان خويش ابلاغ كرد.
اگر چه اين اعلام عمومى، به فرمان خداوند صورت گرفت، ولى صرف نظر از جنبه آن، مىتوانست حاكى از دغدغه طبيعى معمار و بنيانگذار مكتب نسبت به آينده امت باشد، اين اقدام يك ضرورت اجتماعى اجتناب ناپذير بود، و از انتظارات عقلاى عالم به شمار مىآمد و آن حضرت حتى در زمان حيات خويش از آن مهم غفلت نمىورزيد. او مىدانست كه جامعه بى سرپرست مانند رمه بىچوپان كه هر لحظه در معرض اختلاف، گسستگى و هجوم فرصت طلبان است. لذا هر وقت براى جنگ يا غزوهاى از مدينه خارج مىشد، شهر را بدون امير و خليفه وا نمىگذاشت؛ پس هنگامى كه سفرى ابدى در پيش رو داشت، چگونه ممكن بود امت را به حال خود واگذارد. (1)
واقعه عظيم غدير،شامل مراحل مقدماتى قبل از خطبه و متن خطبه و وقايعى كه همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه بوقوع پيوست،بطوريكه روايت واحد و متسلسل بدست ما نرسيده است.بلكه هر يك از حاضرين در غدير،گوشهاى از مراسم يا قطعهاى از سخنان حضرت را نقل نمودهاند.البته قسمتهايى از اين جريان بطور متواتر بدست ما رسيده است،و خطبه غدير نيز بطور كامل در كتب حديث حفظ شده است.
يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين(67)
در دوره حاكميت على بنابىطالب(ع) اتفاقا روز عيد غدير با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشمگيرى پيدا كردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و خواندن خطبههاى آن در برابر مردم قرار گرفت. حسين بنعلى(ع) مىگويد: پنج ساعت از روز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، كه پدرم خطبهها را آغاز كرد. او نخست به حمد و ثناى حضرت حق پرداخت، صفات ربوبىاش را برشمرد، حاكميت مطلق را از آن وى دانست، نعمتهايش را مورد توجه قرار داد و بعد خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دو عيد بسيار بزرگ [جمعه و غدير] را براى شما در يك زمان قرار داده است؛ دو عيدى كه هر يك فلسفه وجودى ديگرى را تكامل مىبخشدو به وسيله هر يك هدايت در ديگرى اثر مىبخشد... سپس فرمود: توحيد و ايمان به يگانگى خداوند پذيرفته نمىشود مگر با اعتراف به نبوت پيامبرش محمد(ص) و دين و شريعت محمد(ص) پذيرفته نمىشود مگر با قبول ولايت امر كسى كه خدا فرمان ولايتش را داده است؛ و همه اين امور سامان نمىپذيرد مگر بعد از توسل و تمسك به اهل ولايت.
با پايان يافتن خطابه،مردم به سوى پيامبر(ص)و امير المؤمنين(ع)هجوم آوردند،و با ايشان به عنوان بيعت دست مىدادند و تبريك و تهنيت مىگفتند.
پيامبر(ص)دستور دادند تا دو خيمه بر پا شود.در يكى خود جلوس فرمودند و به امير المؤمنين (ع)دستور دادند تا در خيمه ديگر جلوس فرمايد.مردم دسته دسته در خيمه پيامبر(ص)حضور مىيافتند و پس از بيعت و تبريك به خيمه امير المؤمنين(ع)مىآمدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبرشان با حضرتش بيعت مىكردند و با لقب«امير المؤمنين»بر آنحضرت سلام مىكردند،و اين مقام والا را تبريك و تهنيت مىگفتند.برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت و حضرت اين مدت را در غدير اقامت داشتند.
با حلول ماه ذى القعده سال دهم هجرى،رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم تصميم خود را جهت زيارت خانه خدا و اداى فريضه حج با مسلمانان در ميان نهاد.اين خبر به سرعت در شهر مدينه و اطراف آن منتشر گرديد و علاوه بر آن به گوش مسلمانان ديگر كه در نقاط مختلف عربستان زندگى مىكردند رسيد،به طورى كه در اندك زمان هزاران نفر براى برگزارى فريضه حج در كنار رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حاضر شدند.
در بيست و پنجم ذى القعده كاروان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با شمار زيادى از مسلمانان كه مورخان تعداد آنها را تا صد هزار نفر و يا اندكى بيشتر ذكر كردهاند،از مدينه به قصد مكه خارج گرديد.اين عده غير از كسانى بودند كه از نقاط ديگر عربستان از جمله ساكنان مكه و آباديهاى اطراف آنبه حج گزاران ملحق شدند.
صبح آن روز كه پيامبر (ص) از مكه حركت كردند جمعيتى بيش از يكصد و بيست هزار نفر به همراه آنحضرت به سوى غدير خم آمدند.
با رسيدن به منطقه غدير، حضرت مسير حركت را به سمت راست جاده تغيير دادند و فرمودند تا منادى ندا كند: «همه مردم متوقف شوند و آنانكه پيش رفتهاند باز گردند و آنانكه پشت سر هستند توقف كنند، تا همه در محل از پيش تعيين شده جمع شوند». همچنين دستور دادند : «كسى زير درختان كهنسالى كه در آنجا بود نرود و آن محل خالى بماند» .
آرزوى هر شيعه است كه اى كاش زمان به عقب برمىگشت و در غدير حاضر بود و با مولايش دست بيعت مىداد و به آنحضرت تبريك مىگفت.اى كاش امير المؤمنين عليه السلام اكنون زنده بود،و هر ساله در روز غدير به حضورش شرفياب مىشديم و با او تجديد بيعت مىكرديم و بار ديگر به او تهنيت مىگفتيم.
تحقق اين آرزو چندان مشكل نيست.زيارت امير المؤمنين عليه السلام در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آنحضرت و عرض ادب به ساحت قدس او و سخن گفتن با او از صميم جان و باز گفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه،تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است .سلام غدير به آن دوم شخصيت عالم وجود كه صداى ما را مىشنود و پاسخ ما را مىدهد در حكم حضور در بيابان غدير و بيعت با دست مبارك اوست.
نامها به سهولت در ذهنها جاى مىگيرند و به راحتى معانى بلند را منتقل مىكنند بهمين دليل و دلايل ديگر، نامگذارى روزها و يا هفتهها يكى از شيوههاى تبليغاتى مثبت و منفى شده است و مطرح شدن و رواج پيدا كردن ارزشها يا ضد ارزشها را در پى دارد.
روز مادر، روز كارگر، روز پاسدار، روز جانباز و روز بهرهورى و هفته دولت و ... نمونههاى شايستهاى از نامگذارى روزها و هفتهها در جامعه ما هستند. روز جهانى مستضعفين، روز جهانى قدس، روز آب، روز غذا و ... هم روزهايى است كه در سطح جهانى مطرح هستند و برخى از آنها به بركت انقلاب اسلامى مطرح شدهاند اسلام هزار و چهارصد سال پيش، از اين شيوه براى القاى انديشههاى نورانى خود و تثبيت آرمانهاى مقدس الهى، بهره گرفته است.
اسلام علاوه بر اينكه براى برخى از روزها اسمهاى خاصى مانند عيد قربان، عيد فطر، روز عرفه و ... برگزيده بر همه اين روزها نام ايام الله نهاده است تا عظمت و قداست اين روزها هر چه بيشتر در ذهن و دل مؤمنان، نقش بسته و موجب تذكر و تنبه آنان گردد.
اساس مذهب تشيع بر دو حديث پايه گذارى شده است: يكى حديث ثقلين (1) ، كه پيامبراكرم(ص) در كمتر از نود روز در چهار مكان آن را به مردم گوشزد كرد؛ ديگرى حديث غدير. مىتوان گفت حديث دوم مكمل حديث اول است.
سفارش بيش از حد پيامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نيز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشينى اميرمومنان(ع) نشان دهنده اين حقيقت است كه حضرت نگران آشوبى بود كه امت اسلامى بعد از وى با آن رو به رو مىشود.
اهميت دادن به غدير، اهميت دادن به رسالت پيامبرگرامى اسلام(ص) است. ما در اين مقاله واقعه غدير را از زبان عارفان واقعى غدير يعنى پيامبر(ص) و امامان معصوم(عليهم السلام) مورد مطالعه قرار مىدهيم.
در سال دهم هجرت،به دستور الهى آخرين سفر پيامبر صلى الله عليه و آله به مكه براى تعليم حج و اعلام ولايت ائمه عليهم السلام آغاز شد.در اين سفر بيش از يكصد و بيست هزار نفر آنحضرت را همراهى كردند كه در شرايط آن زمان سابقه نداشت.
بلافاصله پس از پايان مراسم حج،اعلام شد همه حجاج از مكه خارج شوند و براى برنامهاى مهم در غدير خمـكه كمى قبل از محل جدا شدن كاروانها بودـحضور يابند.
سه روز پس از پايان مراسم حج،سيل جمعيت به سوى غدير حركت كردند.